چقدر قشنگه وقتی فقط من میدونم...وقتی همهی این حسها، این لحظهها،تو دل خودمه و تو حتی نمیدونی داری زندگیِ یکیو نفس میکشی...خیالم راحته، چون این حرفا،اینا که از قلبم میان،یه جایی امن توی من قایم شدن،جایی که هیچکس دستش بهش نمیرسه... حتی تو. چون اگه یه روز بهت بگم،اگه بدونی،اگه فقط یه کلمه بگی "نه"...همهچی تموم میشه.نه فقط من،نه فقط این حس،که اون خیابونای بیدلیل،اون کافهگردیهای بیقرار،اون چشای درشتت که توشون جا میشدم،اون موهایی که میخواستم ببافمشون،همهش میریزه... میپاشه... نابود میشه. و من میمونم...تنها، وسط یه شهر شلوغ،یه مرکز بیجهتِ لعنتیکه دیگه تو توش نیستی...و پیداتم نمیشه.نه توی خیابون، نه توی کافه، نه حتی توی خواب. میفهمی؟• ✏️نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری• 🎙گوینده: رضا کریمیان• 🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی• 🎧میکس و مسترینگ: محمدرضا اکرادی• 🌟مدیریت و نظارت ضبط: علی ولیانی• ✨تهیه و تولید توسط استودیو
--------
22:37
--------
22:37
مادام ژولیت
🎧 اپیزود تازه رادیو تاسیان منتشر شد!«من اینجام… ایستاده… ساکت… خیره به سایههایی که از پشت پنجره رد میشن… تو اونجایی، من اینجا… همینقدر نزدیک، اما میانمون یه دیوار نازکه؛ دیواری که نه صدا رو رد میکنه، نه نور رو… فقط یه سایه ازم مونده پشت همون پنجرهای که دیگه رو به من باز نمیشه… بگو… عطر کی نمیذاره برگردی اینجا؟»و این آغاز قصهایست پر از وهم، باران و پنجرههایی بسته؛ قصهای از خاطرات ناتمام، قهوههای تلخ پاریسی، و شهری که خیابانهایش هیچوقت به هم نمیرسند. جایی که مادام ژولیت، در میان بیداری و رؤیا، بهدنبال ردّی از خود در ذهن مردی غریبه میگردد.🔊 این اپیزود حالا در تمام پلتفرمهای پادگیر ایرانی و بینالمللی در دسترسه.✏️ نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری 🎙 گوینده: ساناز فلاحفرد 🎨 طراحی پوستر: فریما رئوفی 🎧 میکس و مسترینگ: محمدرضا اکرادی 🌟 ناظر ضبط: علی ولیانی ✨ تهیه و تولید: استودیو نووُ 📻 پخش اختصاصی: رادیو تاسیان
--------
26:52
--------
26:52
هاشیموتو | +18
«توجه: این اپیزود دارای ادبیاتی آزاد و بزرگسالانه است و ممکن است شامل واژگانی باشد که برای افراد زیر ۱۵ سال مناسب نباشد. لطفاً در جمعهای عمومی یا در حضور کودکان پخش نشود.»اصغر شد یک افسانه، افسانه بزرگی از کسی که بدون هیچی با شصت سال قرض و بدهی و بدبختی، تونست خودشو چنان بالا بکشه که خار بشه به چشم یاکوزا. و نسل های جوون از بعد از مرگ اصغر دو کله سعی کردن یا اسمشو روی بدنشون تتو کنن یا راه روش زندگی اصغر رو در پیش بگیرن. اصغر دو کله دیگه اصغر دو کله نبود، اصغر از اون روز به بعد برای اون محل اصغر هاشیموتوی کبیر بود.اصغر واسه اون محل یک میراث بزرگ به جا گذاشت، اونم اینکه به همه فهموند که یاکوزا و هاشیموتو سراغ پولدارا نمیرن، سراغ ضعیفا میرن تا با ضعیف کشی قدرت بگیرن و رعب و وحشت ایجاد کنن. ضعیفا هم اینو باید بپذیرن و از همون اول همیشه آماده وایسن وسط رینگ ، بااینکه مطمنا تهش ناک اوت میشن؛ اما باید بازم تا تهش برن... نه اینکه بخوان ادای قوی هارو درارن، نه.... ضعیف و بدبختا اصلا اصلا حق انتخاب ندارن آخه ... نویسنده: امیرعلی مهاجریگوینده: حسین سلیمیمشاور و طراح پوستر: فریما رئوفیتهیه و تولید توسط استودیو نووُپخش اختصاصی از رادیو تاسیانتابستان1404 / تهران
--------
21:15
--------
21:15
دل | شجریان
خلق، میکس و مسترینگ توسط سعید میریاختصاصی از رادیو تاسیان
--------
3:50
--------
3:50
ُسقوط
سقوط ما عین دوتا چتربازیم... دوتا آدم که از اون بالا، از لب بوم دنیا، خودمونو پرت کردیم پایین تا یه سقوط آزاد واقعی رو تجربه کنیم... نه واسه هیجان، نه واسه فرار، فقط واسه لمس لحظهای که توش آسمون عقب میره و زمین نزدیک و نزدیکتر میشه، واسه دیدن اینکه وقتی همهچی از دست میره، چی دستمون میمونه.ما دوتاییم، وسط این آسمون بیمرز، توی یه خلأ معلق، که هوا از شدت سکوتش در گوشمون فریاد میزنه... و تو، همونجا، وسط اون طوفان بیصدا، پیدام میکنی. نه با صدا، نه با فریاد، فقط با یه نگاه که میفهمم تو هم پریدی... تو هم بیچتر پریدی...و همونجا، دستم رو میگیری.بصورت رسمی از تمامی پلتفرمهای رسمی #پادکست منتشر شد.🎧در شنوتو آنلاین گوش کنید 👇👇👇https://shenoto.com/channel/podcast/noovooo🎧در کست باکس آنلاین