«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۴۱۴مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن گلبن عيش میدمد ساقی گلعذار کو؟ باد بهار میوزد بادهی خوشگوار کو؟ هر گل نو ز گلرخی ياد همیکند ولی گوش سخنشنو کجا ديدهی اعتبار کو؟ مجلس بزم عيش را غاليهی مراد نيستای دم صبح خوشنفس نافهی زلف يار کو؟ حسنفروشی گلم نيست تحمل ای صبا دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو؟ شمع سحرگهی اگر لاف ز عارض تو زدخصم زباندراز شد خنجر آبدار کو؟ گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو؟ مردم از اين هوس ولی قدرت و اختيار کو؟ حافظ اگر چه در سخن خازن گنج حکمت است از غم روزگار دون طبع سخنگزار کو؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:12:43
--------
1:12:43
خط عذار یار که بگرفت ماه از او ۴۱۳
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۴۱۳مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلنخط عذار يار که بگرفت ماه از او خوش حلقهایست ليک به در نيست راه از او ابروی دوست گوشهی محراب دولت است آنجا بسای چهره و حاجت بخواه از او ای جرعهنوش مجلس جم سينه پاک دار کآيينهایست جام جهانبين که آه از او کردار اهل صومعهام کرد میپرست اين دود بين که نامهی من شد سياه از او سلطان غم هر آنچه تواند بگو بکن من بُردهام به بادهفروشان پناه از او ساقی چراغ می به ره آفتاب دار گو برفروز مشعلهی صبحگاه از او آبی به روزنامهی اعمال ما فشان بتوان مگر سترد حروف گناه از او حافظ که راه مجلس عشاق ساز کرد خالی مباد عرصهی اين بزمگاه از او آيا در اين خيال که دارد گداي شهر روزی بود که ياد کند پادشاه از او؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:05:13
--------
1:05:13
مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمانابرو ۴۱۲
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۴۱۲مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارينگلشنش روی است و مشکينسايبان ابرو هلالی شد تنم زين غم که با طغرای ابرويش که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو روان گوشهگيران را جبينش طرفه گلزاريست که بر طرف سمنزارش همیگردد چمان ابرو دگر حور و پری را کس نگويد با چنين حسنی که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداری به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابروSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:06:17
--------
1:06:17
تاب بنفشه میدهد طرهی مشکسای تو ۴۱۱
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۴۱۱مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن تاب بنفشه میدهد طرهی مشکسای تو پردهی غنچه میدرد خندهی دلگشای تو ای گل خوشنسيم من بلبل خويش را مسوز کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی میکشم از برای تو دولت عشق بين که چون از سر فقر و افتخار گوشهی تاج سلطنت میشکند گدای تو خرقهی زهد و جام می گر چه نه درخور هماند اين همه نقش میزنم از جهت رضای تو شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر کاين سر پرهوس شود خاک در سرای تو شاهنشين چشم من تکيهگه خيال توست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن حافظ خوشکلام شد مرغ سخنسرای توSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:18:23
--------
1:18:23
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو ۴۱۰
«««««🍷میبهـا»»»»»اینستاگرام آیداغزل نمره ۴۱۰فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلانای قبای پادشاهی راست بر بالای توزينت تاج و نگين از گوهر والای توآفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهداز کلاه خسروی رخسار مهسيمای توجلوهگاه طاير اقبال باشد هر کجاسايه اندازد همای چترگردونسای تواز رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلافنکتهای هرگز نشد فوت از دل دانای توآب حيوانش ز منقار بلاغت میچکدطوطی خوشلهجه يعنی کلک شکرخای توگر چه خورشيد فلک چشم و چراغ عالم استروشناییبخش چشم اوست خاک پای توآنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگارجرعهای بود از زلال جام جانافزای توعرض حاجت در حريم حضرتت محتاج نيستراز کس مخفی نماند با فروغ رای توخسروا پيرانهسر حافظ جوانی میکندبر اميد عفو جانبخش گنهفرسای توSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم میپردازه و سادهتر از اسمش، ریشهی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی میکنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستمТавсифи сонетхои Хофиз